کیاناکیانا، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

خاطرات بهار زندگیمان کیاناجان

سوراخ کردن گوش خانوم دخترم

کیانا جان امروز یک ماهه شدی و من و بابایی و مامان جون شما را بردیم مطب دکتر کهن تا گوشت را سوراخ کنیم. مامان جون بغلت کرده بود و وقتی گوش اولت را  سوراخ کرد کمی گریه کردی و برای سوراخ کردن گوش دومت کمی استقامت کردی و کمی گریه کردی و بعد آروم شدی و خداراشکر دیگه بی تابی نکردی. (ساعت 2:20 بعدازظهر گوشت سوراخ شد و فیلمش هم بابایی ازت گرفته)   ...
29 مهر 1395

روز عاشورا

باباجون مصطفی و خاله و مامان جون از اصفهان اومدن و ما امروز  همگی با هم رفتیم شاهچراغ دخترم کمی بیدار شدی و دوباره خوابیدی و وقتی اومدیم خونه همش خوابید...   ...
21 مهر 1395

حمام

امروز برای اولین بار به کمک مادر دختر نازم را حمام کردم و دخترم خیلی عاشق آب هست و اصلا گریه نکرد. کیانا خانوم بعد از حمام حسابی خوابید.   ...
19 مهر 1395

زردی دختر دلبندمان

دکتر تشخیص داد که دخترم کمی زردی داره و به علت گروه خونیت زردیت دیرتر پایین می آید و ما برایت مهتابی کرایه کردیم و 24 ساعت زیر مهتابی بودی و سرانجام بعد از چند روز زردیت پایین آمد. دیدن دخترم در این وضعیت برایم خیلی سخت بود و علاوه براین زردیت با مهتابی کامل پایین نیامد و نیاز شد که قطره خوراکی بخوری و دو روز شیر من را نخوردی و بهت شیر خشک دادیم ولی بالاخره به امید خدا زردیت خوب شد. ...
4 مهر 1395

آزمایش غربالگری

دختر عزیزم امروز قراره ببریمت برای آزمایش غربالگری ولی قبل رفتن ناف کیانا خانوم امروز ساعت 8:10 دقیقه صبح افتاد. من و بابایی و مامان جون رفتیم درمانگاه گلستان و اول کف پاتو ماساژ داد و یه تیغ زد و از کف پات خون گرفت (جواب آزمایش 1395/7/12 آماده شد و خداراشکر کیانا جانم مشکلی نداشت) اونجا بهمان گفتن احتمالاً زردی داری و مارا فرستادن برای آزمایش زردی.   ...
3 مهر 1395
1